خوش به حالت ای کبوتر در حرم با دعا گشتی رها از دام غم
من رضایت از رضا اموختم ای کبوتر در حرم هم سوختم
قرب خاصی با خدا دارد رضا بارگاهی با صفا دارد رضا
این علی موسی الرضا دانی که کیست هشتمین از جانشینان نبی است
عشق او در قلب هر ازاده است او به غربت جان به جانان داده است
ای کبوتر محرم راز منی خوش به حالت در حرم پر می زنی
ای کبوتر اه جانسوزم ببین عاشقی دلداده ام نامم امین
امدم رازی مرا در سینه است انعکاس نور از ایینه است
عشق مولایم مرا مجنون کرد بامن این افسون گری او چون کرد
راز عشقم را ز گل باید که جست ان گل زیبا چنین زارم بکشت
شبنمی از روی گل دیدم که ریخت عقل من ایمان من از من گریخت
اهل مسجد بودم و عاشق شدم من به زعم دشمنان فاسق شدم
از بلا نوشان چنین شیدا منم هم اسیر عشق تو مولا منم
جام من را از بلا پر کر ده اند نام من بی کربلا حر کرده اند
از غم ای دل بار دیگر جوش کن ای کبوتر قصه ام را گوش کن
گر رضا را دشمنان سم داده اند این همه عاشق به او دل داده اند
جز گلم ای دل مرو همراه کس لحظه ای ای دل مشو گمراه کس
ای کبوتر امدم پیش رضا تا بخواهم از خدایم این قضا
در قضایم عشق پاکان را نهد صدق نیت در عبادت ها دهد
من توسل بر امامم می کنم توبه از سوئ کلامم می کنم
با رضا دینم سلامت می شود هم شفیعم در قیامت می شود
لیست کل یادداشت های این وبلاگ